دارو یا رواندرمانی؟
جان فردریکسون/ روان‌درمانگر

در عصر تقلیل‌گرایی بیولوژیکی، به راحتی می‌توان فرض کرد که مشکلات مربوط به سلامت روان علت بیولوژیکی داشته و راه حلی بیولوژیکی را نیز طلب می­کنند: دارو. اما در نظر گرفتن مشکل بیمار به صورت یک اختلال بیولوژیکی که موجب رنج دائمی وی خواهد شد، نه به عنوان یک مشکل روانی که می‌تواند بر آن چیره شود، هزینه­هایی در پی دارد. در نظر گرفتن بیمار به عنوان یک مخزن شیمیایی که باید با دارو پر گردد نه به عنوان فردی که باید درمان شود؛ خطرناک است.
چرا تقلیل‌گرایی بیولوژیکی به این اندازه گسترده شده است؟ صنعت داروسازی این فرضیه را که “مشکلات روانی نشات گرفته از عدم تعادل شیمیایی در مغز است”؛ ترویج کرده است. وقتی ما این فرضیه را باور کردیم، داروهای بیشتری خریدیم و این صنعت پول بیشتری به دست آورد. اما این فرضیه اثبات نشده است (آنجل، ۲۰۱۱؛ کیرش، ۲۰۰۸).
در واقع، تحقیقات نشان می‌دهد که اثربخشی داروهای روانپزشکی بسیار کمتر از آن چیزی است که تبلیغات نشان می‌دهد. روان‌درمانی به تنهایی اندازه اثری بین  0.68 تا 1.51 دارد (لامبرت و اوگلز، 2004؛ شدلر، 2010؛ ومپلد، 2001، 2007، 2013). داروهای روانپزشکی به تنهایی اندازه اثری برابر با 0.3 دارند. حال این را در نظر بگیرید: اثر دارونما 0.25 است! طبق گفته کیرش و ساپیرشتاین (1998) و کیرش (2008)، اثر دارونما 75٪ از پاسخ به داروهای ضد افسردگی را دربرمی­گیرد.
علیرغم این تحقیق، دارو اغلب به عنوان یک جایگزین مناسب برای روان‌درمانی ارائه شده است. بنابراین، دوباره، بیایید به اثربخشی مقایسه‌ای مدل‌های درمانی نگاهی بیندازیم (شدلر ۲۰۱۰). توجه کنید که اعداد به ما چه می‌گویند.

اندازه‌های اثر برای درمان‌ها

ISTDP                               0.97

روان‌درمانی پویشی            0.86

رفتاردرمانی شناختی          0.68

دارودرمانی                      0.3

دارونما                            0.25

علاوه بر این، بیمارانی که روان‌درمانی پویشی یا ISTDP دریافت کرده‌اند، بهبودشان پس از درمان نیز همچنان ادامه می‌یابند (عباس، ۲۰۱۲؛ ۲۰۱۵؛ شدلر، ۲۰۱۰).

[یادداشتی برای خوانندگان: در حالی که مدل‌های درمانی غالبا از دارو بهتر عمل می‌کنند، این آمار هنوز به ما اجازه نمی‌دهد که اثربخشی نسبی بین مدل‌های روان‌درمانی را مقایسه کنیم. این فراتحلیل­ها گروه‌ها و جمعیت‌های مختلف بیماران را مقایسه می‌کنند، بنابراین ما هنوز نمی‌توانیم ادعاهای مقایسه‌ای داشته باشیم].
حال بیایید به نکته‌ای که پاتریشیا کاگلین در کتاب اخیرش با عنوان «ارتقای اثربخشی در روان‌درمانی» مورد بحث قرار داده؛ بپردازیم. تحقیقات نشان می‌دهد که در درجه اول اثربخشی داروهای روانی از اثر پلاسیبو حاصل می­شود. کاگلین خاطرنشان می‌کند که رابطه با روانپزشک، نسبت به خود دارو بیشتر به عنوان عامل تغییر محسوب می­شود (انکاربرگ و فالکنستروم، ۲۰۰۸). «کارآمدترین روانپزشکان وقتی پلاسیبو تجویز می­کنند، نسبت به کمکاراترین پزشکان هنگام تجویز داروی فعال؛ نتایج بهتری کسب می­کنند (کاگلین، ۲۰۱۶). به یاد سوپروایزر سابقم افتادم که بیماری سایکوتیک داشت. این بیمار گفته بود: «دکتر، من می­ترسم که به دارو وابسنه شوم». روانپزشک پاسخ داده بود: «اوه، لازم نیست نگران این موضوع باشی. اعتیادآورترین دارویی که بشر شناخته؛ خود منم».
رابطه از دارو قدرتمندتر است. این از منظرگاه “زیستی-روانی-اجتماعی” منطقی به نظر می­رسد. عوامل اجتماعی و روانشناختی در درمان بیماری‌های روانی از عوامل بیولوژیکی مهم‌تر هستند (آنجل؛ ۲۰۱۱؛ مک‌کی و همکاران، ۲۰۰۶). همه ما مواردی را دیده‌ایم که در آن دارو به طرز چشم­گیری اثرگذار بوده است. اما داروهای روانی نمی­توانند به تنهایی درمان انتخابی باشند. وقتی بیماران به دارو نیاز دارند، دارو و روان‌درمانی با هم بسیار مؤثرترند (هالون، دروبیس و ایوانز، ۱۹۹۲؛ هالون و همکاران، ۲۰۱۴؛ شدلر، ۲۰۱۰).
وقتی کسی فکر می‌کند که داروهای روانی تنها چیزی است که نیاز دارد، او را به تحقیقات ارجاع دهید: روان‌درمانی از دارو قدرتمندتر است. وقتی بیماران به دارو نیاز دارند، اگر دارو و روان­درمانی را با هم داشته باشند، بهبود بیشتری خواهند داشت.

Bibliography
Abbass, A.A. (2015) Reaching through the Resistance. Kansas City, Mo.: Seven Leaves Press.
Abbass, A.A., Town, J., Driessen, E. (2012) ISTDP: A systematic review and meta- analysis of outcome research. Harvard Review of Psychiatry, March/April, 97-108.
Angell, M. (2011) The Epidemic of Mental Illness. New York Review of Books, June 23,
Ankarberg, P., Falkenstrom, F. (2008) Treatment of depression with anti-depressants is primarily a psychological treatment. Psychotherapy: Research, Practice and Training, 45, 329-339.
Hollon, S. D., DeRubeis, R.J., Evans, M.D. (1992) Cognitive therapy and pharmacotherapy for depression: Singly and in combination. Archives of General Psychiatry, 49, 774-81.
Hollon, S.D., DeRubeis, R.J., Fawcett, J., Amsterdam, J.D., Shelton, R.C., Zajecks, J., Young, P.R., Gallop, R. (2014) JAMA Psychiatry, 71, 1157-1164.
Kirsch, I. (2008) Challenging received wisdom: Antidepressants and the Placebo effect. McGill Journal of Medicine, 11, 219-222.
Kirsch, I., Sapirstein, G. (l998) Listening to Prozac but hearing placebo: A meta-analysis of antidepressant medication. Prevention and Treatment, June 26, Article 002a.
Lambert, M. J., Ogles, B.M. (2004) The efficacy and effectiveness of psychotherapy. In J. Lambert (Ed.) Bergin and Garfield’s Handbook of Psychotherapy and Behavior Change. (5th Edition). Pp. 139-153. New York: Wiley.
McKay, K.M., Imel, Z.G., Wampold, B.E. (2006) Psychiatrist effects in the psychopharmalogical treatment of depression. Journal of Affective Disorders, 92, 287-
Shedler, J. (2010) The efficacy of psychodynamic psychotherapy. American Psychologist, 65, 98-109.
Wampold, B.E. (2001) The great psychotherapy debate. Mahway, N.J.: Lawrence Erlbaum Associates.
Wampold, B.E. (2007) Qualities and actions of effective therapists. Washington, D.C.: American Psychological Association.
Wampold, B.E. (2013) The Great Psychotherapy Debate. Revised. New York:

ترجمه: بابک شریف‌زاده/ روان‌درمانگر

Jon Frederickson, https://deliberatepracticeinpsychotherapy.com/articles-on-therapist-development/

 

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *